همان طور که قبلا برایتان نوشته بودیم MAT پس از طی مراحل پیش مقدماتی قرار بود در یکی از روزهای این هفته از خانم Green پوش بی نام جزوه(کتاب)بگیرد.و اینک شرح جریان :اولا به جای اینکه MAT جلو بره تا جزوه بگیره خوده خانم بی نام جلو اومد وجزوه را به او داد (جلل خالق) وبر نکته تاکید اکید داشت که حتما فردا جزوه مرا بیاورید زیرا بدون آن شب خوابم نمی بره وگل کردن حس گیر آوردن (اذیت کردن) MAT با گفتن عبارت *سعی می کنم*

دوم : بعد از اینکه کتاب خانم بی نام به دست MAT افتاد و او طی بررسی های کارشناسی و مشورت باPAT این نتیجه رسید که این خانم یا خیلی از مرحله پرته وهیچی سرش نمی شه یا اینکه اون خیلی ...( اسمشو نمی یارم) خونه؛ بنابراین MAT بیچاره پس از سالها دوباره به شغل شریف مشق نویسی روی آورد.

سوم: فردای آن روزی خانم بی نام بر آن تاکید داشتند MAT پس نوشتن مشق شب با شکم صابون زده خودشو آماده کرد تا بتونه ارتباطشو با خانم بی نام گسترش بده که خانم بی نام با جلو آمدن بی موقع (دوباره- جلل خالق-) کل نقشه های MAT را نقش بر آب کرد.

نقشه کشیدن PAT و MAT برای گیر آوردن وحال گرفتن از Troy وخانم تمدن :

آخرین مطلب این هفته که می خوا هیم در موردش برایتان بنویسیم نقشه کشیدن   PAT وMAT برای گیر آوردن وگرفتن حال خانم تمدن وTroy است که روزگار پست باعث این کار زشت شده است؛ در اینجا بگذارید که سخنانمان را با شعری به پایان برسانیم (البته نمیشه گفت شعر) :

                                                     بره بودم.................گرگ بیابونم کرد.

از بازدیدکنندگان عزیز می خواهیم تا علاوه بر نطرات،پیشنهادات وانتقادات سازنده خود به 2سوال زیر پاسخ دهند البته در صورت کار کردن دوگوله :

1. شعر نوشته شده در قسمت 8 از کدام خواننده در پیت می باشد؟

2. جمله آخر در قسمت 8 رادر کدام فیلم دیده یا شنیده اند؟( راهنمایی : این جمله را یک بازیگر توانا وبزرگ را در یک فیلم جنجالی که اکران آن ممنوع شد گفته است)

باز شدن پای PAT وMAT به مجتمع علوم پایه :

در این هفته یه اتفاق جالب دیگه ای رخ داد و اون این بود که پای PAT وMAT به مجتمع علوم پایه باز شد؛ البته فقط به خاطر یه درس 2 واحدی که اونم استاد در آسمان وزمین به دنبال ما می گشت وبه خاطر اصرار زیاداو مجبور به قبول این تحول بزرگ شدیم.امیدواریم که خبرهای جدیدتری را از مجتمع علوم پایه وترگل ورگل های آنجا به سمع وبصر شما برسانیم.

دیر کردن الیزابت ودلواپس شدن PAT وMAT :

در این مورد فقط می توان نوشت چون PAT به الیزابت به چشم خواهری High Class وMAT هم از توپ تنیس خوشش می یاد، بنابراین با دیر کردن الیزابت فکر کردن که او خدا درو باشد سقط شده.

آزمایشگاه رفتن PAT  وMAT وکشف امواج توسط آنها :

PAT  وMAT این هفته به آزمایشگاه رفتند تا اولاً غیبت نخورن در ثانی یه کار مفید در عمرشان انجام داده باشن.برای همین با حس کنجکاویشون و البته با اجازه استاد با دستگاه هایی که جلوشون بود این حس را تقویت کرده و امواج مختلف را کشف کردن؛ از جمله شبکه های 1،2،3 و4 و تولید تلویزیون 2 تصویره؛ ولی هر کاری کردن نتونستن شبکه استانی راه اندازی کنن.

PAT به دور از چشم گلادیاتور می خواهد جزوه بگیرد :

از اونجایی که PAT هم که از گلادیاتور در حال ناامید شدن بود وبنا به توصیه MAT ، به دنبال گزینه دیگری گشت که البته اوایل خیلی سرسختی کرد اما روزگار اورا شکست داد.بنابراین یه ترگل ورگل دیگه را انتخاب کرده وبا شک وتردید خودشو آماده کرد تا بتونه نامهربونی ها وبادست پس زدن ها وبا پا پیش کشیدن های گلادیاتورو از دل بیرون کنه.

 وصف حال MAT :

بگذار تا بخندم غش غش به روزگاران                            کز سنگ خنده خیزد روز وصال یاران

هر کس که ازدواجی یکبار کرده باشد                             داند که سخت باشد این ازدواج آسان

یک مرد لاابالی یک جو گرفتن                                    در زیر گوش بنده آهسته گفت این سان

عشق وصفا وغیره مجموعه مراد است                           چون قرص اکس باشد،پس بی خیال قلیان

وقتی زدست یک زن بی مهری نشسته بردل                    بیرون نمی توان جز با یکی از آنان

با عمه ام بگویید احوال آب چشمم                                تابلکه آستین را بالا زند بر امان

فی الفور یک زن خوب با وضع مادی توپ                    پیدا کند اگرچه از زیر سنگ دوران

زیبا وخانه دار وهم مطمئن زهرحیث                           نامش شبیه چیزی مانند این امرسان

جدایی MAT از مونالیزا با واسطه شدن PAT وانتخاب گزینه دیگر توسط MAT :

MAT عزیز پس از مونالیزا با واسطه شدن PAT که فکر می کنه کار بزرگی انجام داده گفت چرا تنها باشیم؛ بریم سراغ یکی دیگه؛ برای همین یه گزینه مناسب پیدا کرد ومراحل پیش مقدماتی را روی او انجام داد.