عکس توقف زمان است.
آسمان به زمین آمد دید خبری نیست.
آلبالو گران بود، چشمانش انگور میچید.
هر لقمهای را که فرو میدهم، معدهام فریاد میزند: خوش آمدی!
وقتی میخواهم حرف پنهانی بزنم، گوشهایم را میگیرم.
برای اینکه حرفهای بزرگی بزنم، دهانم را زیر میکروسکوپ میگذارم.